جدول جو
جدول جو

معنی سنگ سفید - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ سفید
(سَ سِ)
مرکز دهستان قصبه بخش حومه شهرستان سبزوار. دارای 950 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و پنبه. شغل اهالی زراعت. دارای دبستان است. مزارع عشرت آباد و خواجه علی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنگر سفید
تصویر کنگر سفید
بادآورد، گیاهی خودرو با ساقه های راست و خاردار و گل های بنفش که برگ آن مصرف دارویی دارد، خاراسپید، خارسپید، سپیدخار، اقتنالوقی، شوکة البیضا
فرهنگ فارسی عمید
(مِ سَ / سِ)
مقابل سیم زرد در تار و غیره. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(گِ سِ)
و آن را بعربی شب یمانی گویند با تشدید بای ابجد. (برهان قاطع). و رجوع به زاج و زاج سفید و زاج ابیض شود
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ سُ)
سنگی که سفال از آن سازند. (آنندراج) :
زآن لعل آبدار که می میچکد از او
سنگ سفال میکدۀ ما مکیدنی است.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ سِ)
دهی از دهستان بهمئی سردسیر است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
سنگ ساینده:
گهی جانور بد رونده ز جای
بسینه زمین در بتن سنگسای.
اسدی.
زهر بقعه شدندی سنگ سایان
بماندندی در او انگشت خایان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَ سِ)
دهی است از بخش خوانسار شهرستان گلپایگان. دارای 310 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ سِ)
دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبۀ شهرستان مشهد. دارای 127 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ سِ بُ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 285 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، لبنیات و صنایع دستی آنجا جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ سِ مَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. دارای 608 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. لبنیات شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی جاجیم بافی. راه آن اتومبیل رو و دارای دبستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سَ سِ)
دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. دارای 328 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان لفور سوادکوه، از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی